این همان من هستم
من
منی که سرشار از نبودن است
منی که لبریز از قهر است
منی که خواسته هایش را نمی خواهد
منی که تمام دارایی اش نداشته هایش هستند
منی که بزرگ شده تا طعم کوچک شدن را بچشد
منی که تمام هستی اش را با نیستی طاق زده
منی که ساعت هایش مثل روز و روزهایش مثل هفته و هفته هایش همچون ماه و ماه هایش چون سال می گذرد
منی که هوس هایش را خورده و لذت هایشان را غی کرده
این منم
نفرت انگیز ترین من دوست داشتنی
منی که خسته از چند سال بی هوده گی هوای رفتن دارد
هوای پر زدن
پریدن
و
بر نگشتن