وب لاگ شخصی محمد ناصری

بعد مدت ها مطلبی در خور انتشار دیدم.

خواستم کسی را از خواندنش محروم نکرده باشم.

***

دلت آرام نمی‌گیرد. احساس امنیت نمی‌کنی! توی قلبت غوغایی برپاست. سرت را هر طرف می‌چرخانی چشمانی را می‌بینی که نگاهت می‌کنند، آدم‌هایی که در حال گفت‌وگو درباره تو هستند. یکهو احساس نا امنی می‌کنی و اطمینان خاطرت از بین می‌رود. درست مثل پروانه‌ای که پیله‌اش را باز کرده‌اند، مثل کودکی که پتویش را کنار زده‌اند، دوست داری خودت را جمع‌تر و جمع‌تر کنی. دوست داری زانوهایت را توی بغلت بگیری و دستانت را دورش حلقه بزنی! دوست داری خودت را قایم کنی از دنیای آدم‌ها و از شلوغی رابطه‌ها. آن قدر دایره ارتباطات‌مان گسترده شده که حواس‌مان نبوده چه گفته‌ایم، چگونه خندیده‌ایم، چه شنیده‌ایم، با چه کسانی زیر یک سقف گفت‌وگو کرده‌ایم، رابطه‌هایمان آن قدر جهانی شده است که حواس‌مان به حریم‌مان و به حرمت‌هایمان نبوده است... حواس‌مان نبوده که زندگی‌مان از همین رابطه‌ها اثر می‌گیرد! ماه رمضانی دل‌مان می‌خواست درباره چیزهایی که روی زندگی پاک‌مان اثر می‌گذارد بنویسیم، درباره عواملی که رزق‌مان را می‌برد و برکت زندگی‌مان را کم می‌کند ، درباره چیزهایی که حواس‌مان به آن نیست، درباره رابطه زن و مرد. موضوعی که همیشه سرو صداهای بسیاری داشته است.

 

حریمی که وجود ندارد

ماجرا از یک زمانی خیلی قبلتر از این زمان شروع شده است. ماجرا را که می‌دانید چیست؟ ماجرای نظم نوین جهانی! سال‌ها پیش شروع شده است و حدود 20 سال و اندی است که دارند روی ما سرمایه‌گذاری می‌کنند... 20 سال! یعنی با کمی زیاد و کم، عمر خیلی از من و شما! ما بچه‌های نظم نوین جهانی هستیم... ما بچه‌های جهانی‌سازی فرهنگی هستیم، بچه‌های زمانی که یک فرهنگ غالب را دارند تزریق‌مان می‌کنند، بچه‌های زمانی که داریم دچار می‌شویم... دچار فرهنگی که حرمت ندارد! فرهنگی که حریم‌ها را می‌شکند... ما عادت کرده‌ایم به بی‌حرمتی‌ها، به قبح شکنی‌ها، به طبیعی بودن‌ها ... ما عادت کرده‌ایم که فرهنگ غالب را یعنی فرهنگ غرب را از فرهنگ خودمان بالاتر و با ارزش‌تر بدانیم، عادت کرده‌ایم تلاش کنیم تا با فرهنگ‌تر و همرنگ‌تر با فرهنگ جهانی شویم و خودمان را بر اساس شاخصه‌های جهانی می‌سنجیم... می‌سنجیم و شبیه می‌شویم. شبیه فرهنگ جهانی! افکارمان، باورمان، رفتارهایمان و همه زندگی‌مان جهانی می‌شود. اما شاخصه‌های جهانی را چه کسانی طراحی کرده‌اند؟ آیا وقتی این شاخص‌های فرهنگی را برای ما طراحی می‌کردند حواس‌شان به این بود که خدا گفته است انسان حرمت دارد؟! حواس‌شان به محرم و نامحرم بوده است؟!

 

شتاب به سوی سرازیری

خودمان را با نظم جهانی همراه کرده‌ایم و با آن شتاب می‌گیریم... عجب شیبی دارد! انگاری سربالایی یا پایینی‌اش به چشم کسی نمی‌آید... «و جعلنا على قلوبهم اکنه ان یفقهوه.../ سوره انعام آیه 25» انگاری دل‌هایمان قفل شده‌اند و نمی‌توانیم بفهمیم که شیبش سر پایینی است و داریم سرازیر می‌شویم... انگاری هر چه بیشتر داریم تلاش می‌کنیم تا به قعر جهانی‌سازی فرهنگی برسیم، از خدا دورتر می‌شویم... چون وقتی داشتند شاخصه‌هایش را می‌چیدند جایی برای خدا نگذاشتند... برای همین است که گرفتار بلاها می‌شویم! حریم را که از زندگی‌مان برداشتند بلا بود که سرازیر شد. رزق و روزیمان رنگ باخت و این بار ما حواس‌مان نبود که کجا و با چه سرعتی داریم می‌رویم. تقصیر دل‌مان است که حواسش به شیب تندی که گرفته است نیست. تقصیر دل‌مان است که به خودش نمی‌آید!

 

رابطه‌ها منهای حد و مرز

تقریبا تمام کشورهای پیشرفته ارتباطات‌شان باز است، ارتباط بین زن و مرد، دختر و پسر! ارزش‌هایشان با ارزش‌های ما توفیر دارد، جور دیگری تعبیر شده‌اند... حواس‌شان نبوده که خدا گفته برای روابط‌تان حد و حدود قایل شوید. برای نگاه‌مان، برای گفت‌وگو و صحبت‌هایمان، برای شوخی کردن‌مان و برای خندیدن‌هایمان حدی است که ورود نامحرمان به آن ممنوع است اما برای آن‌ها که می‌خواهند جهان را با خودشان یکرنگ کنند حد و حدودی وجود ندارد، زن و مردی وجود ندارد، حدی وجود ندارد، حرم امنی وجود ندارد! برای آن‌ها که مقیاس پیشرفت‌شان فقط قدرت و شهرت و ثروت است مسلم است که حرمت انسانی وجود ندارد! محرم و نامحرمی وجود ندارد! و دایره ارتباطات آن قدر باز می‌شود که نتوانی سر و تهش را مشخص کنی! و خودت گیج بزنی توی این ارتباطات گسترده‌ بدون حریم. حالت بد است دلت آشوب می شود و سرگیجه امانت را بریده است.

 

ابزارهایی که حریم را برداشت

از دنیا عقب نیستیم، حداقل از دنیای ارتباطات. ابزارهایش را داریم و ابزارها به ما امکان می‌دهند، به ما فرصت می‌دهند تا دنیای دیگری را تجربه کنیم. تا عقب نباشیم از دنیای ارتباطات. فیس‌بوک، پلاس، وی‌چت، لاین، تانگو، وایبر.... حواس‌مان هست که کجای زندگی‌مان هستند و ما را با موج بی‌حرمتی‌ها نبرده‌اند و هنوز هم محرم و نامحرم سرمان می شود؟! دوست اجتماعی‌مان است... همکلاسی هستیم... همکاریم... از بچه‌های کلاس زبان‌مان است... از بچه‌های دانشگاه است... قرار پیتزا، قرار کافی‌شاپ، قرار پارک و... لایک خورمان در شبکه‌های اجتماعی ملس است... عکس‌های باحالی از خودمان و زندگی شخصی‌مان در پلاس‌مان می‌گذاریم... در وی چت همه بچه‌ها اهل شوخی‌اند، دختر و پسر ندارد که... کم و زیاد این روابط را خودمان تعیین می‌کنیم، اما در زندگی خیلی از جوان‌های امروزی هستند... کم و زیاد ارتباط با نامحرم را خودمان تعیین می‌کنیم، درست استفاده کردن و نکردنش را خودمان مشخص می‌کنیم، اما در زندگی خیلی از جوان‌های امروزی هستند... اما بدون حریم زندگی کردن، بدون چارچوب بودن، بدون خط و مرز کشیدن و رها و آزاد بودن، محصول همین ابزارهای امروزی است. ابزارهایی که یکی از راه‌های ارتباطی‌مان شده است! جزئی از زندگی ما بچه مسلمان‌ها!! ما بچه مسلمان‌ها!! ما بچه مسلمان‌ها!! ما بچه مسلمان‌ها!! ما بچه مسلمان‌ها!!

 

روابط لایک دار!

حرمت دارد، انسان را می‌گویم... خدا گفته است حرمت دارد، زن را می‌گویم حرمت دارد و مرد را! وقتی می‌گویند محرم یعنی کسی که می‌تواند وارد حریمت شود ولی بحث نامحرم جداست، نامحرم یعنی کسی که حق ورود به حرم تو را ندارد. و انسان است دیگر، به حرم امن نیاز دارد! به پاکی و نور نیاز دارد. به اطمینان و احترام نیاز دارد. پس چرا این روزهای ما پر شده است از روابطی که حرم ندارد؟! محرم و نامحرم ندارد؟! زن و مرد ندارد؟! فقط لایک دارد و لایک دارد و لایک....

 

آدمی که می‌خواهد برای خودش حریم داشته باشد...

شاخصی مثل «یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» دارد. چشم از نامحرم فرو می‌گیرد و دامنش را حفظ می‌کند.../ نور30

 را می‌شناسد و به آن‌ها اکتفا می‌کند. نگاه کردنش تکه تکه و صحبت کردنش در حد ضرورت است...

برابر مسائل جنسی یوسف‌وار عمل می‌کند و به سمت درهای بسته می‌دود.

از نگاه و رفتاری که هوس‌آلود باشد به خدا پناه می‌برد.

برای خودش الگو دارد، الگویی چون ائمه!

در مورد زنان مردم عفت می‌ورزد تا محرمانش از تعرض نامحرمان در امان بمانند.

چشمانش برحرام بسته می‌شود.

می‌داند که گفتگوی بیش از حد و شوخی با نامحرمان دلش را منحرف می‌کند.

می‌داند که نگاه زیاد در دلش بذر هوس می‌کارد و به غفلت می‌کشاندش!

می داند عنان نگاهش را که رها کند، اندوهش زیاد می‌شود.

مراقب دل‌های بیمار هست تا مبادا با صدای او و نرمی سخنش بلرزند!/ احزاب33

وقتی آدم برای خودش حریم دارد:

حرف خدا را روی زمین نینداخته است.

زندگی که حریم دارد گناه ندارد، زندگی بدون گناه برکت دارد.

آشفتگی ذهنی ندارد و آرامش دارد.

غرایز جنسی‌اش را تحت کنترل دارد.

خودش را در موضع تهمت‌های این چنینی قرار نمی‌دهد.

نظام خانواده‌اش محکم می‌شود و به همسرش وفادار است.

فعالیت‌های اجتماعی سالم دارد.

جرائم اخلاقی مثل سقط جنین، هم‌جنس‌بازی و... ندارد.

و خدا به وجودش «فتبارک‌ا... احسن الخالقین» می‌گوید!

کلام آخر!

حواست باشد ما برای اسیری به این دنیا نیامده‌ایم. ما آمده‌ایم تا به رهایی برسیم، حواست باشد که حریم‌ها اسارت نیست. حریم‌ها روزی‌ات را زیاد می‌کند و بی حرمتی‌ها تو را از رزق و روزی‌ات محروم. حکایت ما و حریم‌هایمان می‌تواند حکایت یوسف و حریم‌هایش باشد... یوسفی که می‌دانست تمام درها بسته‌اند، اما به خاطر خدا حتی به سوی درهای بسته دوید... حرم امن یوسف دچار بی‌حرمتی شد، اما چون حریم داشت و خط قرمز، درها برایش باز شدند... پس رفیق جیمی من! اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند، دنبال درهای بسته بدو... چون خدای تو و یوسف یکی است...

***

منبع: هفته نامه جیم / حمیده زمانی - وجیهه محمدپور


نظرات (۳)

فضای قشنگیه دارید
یا علی
پاسخ:
یا علی
سلام پسرم
یه زحمت بکش پای مطالب دلنشینت تاریخ بزن که آدم از گم شدن در زمان هول نکنه.مثل الان من که تو تاریکی دنبال کار دیگه ای با گوشی انلاین شدم اما وبلاگ جنابعالی را دارم مرور میکنم.نگو لامپو روشن میکردی که هول نکنی که بچه هام خوابن.التماس دعا
پاسخ:
چشم
وب متفاوت و خیلی خوبی دارین من زیاد به وبلاگتون سر میزنم مطالبتون جالبه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">